مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت و یکم
زمان ارسال : ۱۱۶ روز پیش
روی نیمکت یک پارک نشسته بودند با اندکی فاصله... فقط یکم! در حدی که هیچ برخوردی میانشان نبود. فریال این فاصلهها را دوست نداشت؛ اما معین گاهی به سرش میزد و آنها را رعایت میکرد. تازگیها به این نتیجه رسیده بود که تا حد امکان فاصلهی فیزیکیاش را با دختر حفظ کند چون دیگر داشت حتی از خودش هم میترسید... فقط دو دسته از آدمها توی فضای پارک به طور پراکنده نشسته بودند. چند پسر و دختر نوجوان
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره خیلی😍👌🏻
۲ ماه پیشنفس
10گوگولی مگولی😂انقد این پارت حس خوبی داشت ک وقتی میخوندم فقط لبخند میزدم❤️ و مرسی بابت این پارت زیبا
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چه قشنگ🥰💚 خواهش میکنم عزیزم... به لطف معین گوگولی پارت قشنگی شد😍
۴ ماه پیشPrya
00واییی گوگولی دونم سوراخ شد..🫶🥹 یه لحظه حس کردم معین شده گربه چکمه پوش تو آخرین ارزو
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
وای😂 چشاشو هم اینجوری میکرد🥺
۴ ماه پیشمهلا
00💜
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۴ ماه پیشمنیر
00واقعاً معین گوگولیه😊
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی 🥺😍💚
۴ ماه پیشرویا (فن ...)
00وای چه پارت گوگولی ای بودددد 😍😍😍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آیا معین گوگولی هست یا نه؟ مسئله این است😅
۴ ماه پیشرویا (فن ...)
00مسئله ؟ صد در صد که هست 😎
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره واقعا هست😍
۴ ماه پیشZarnaz
۲۱ ساله 001️⃣واقعا ایول به کسی که همچین سخن گوهرباری گفت😍👍دقیقا همینطور معصومه بدبخت ممکنه هر لحظه دق کنه از نگرانی این دست و دست داخل پارکن😛🤣خسته نباشی خیلی پارت خوبی بود 😍❤️
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت عزیزم💚😍 آره واقعا.... والله معصومه بیخودی حرص و جوش میخوره😅
۴ ماه پیشZarnaz
۲۱ ساله 003️⃣ 5-هیچی حرف حرفه دو روز دیگه از بین میره هیچ***یادش نمیمونه شاید برای خانواده ها خیلی مهم باشه ولی به شخص برای من مثل فریال اصلا اهمیت نداره هر چی میخوان بگن که چی 🙃😎❤️
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شرایط آدمها همیشه متفاوته الان این مرده گنده که معین باشه واقعا آسیب دیده از حرف دیگران😭
۴ ماه پیشZarnaz
۲۱ ساله 00عالیییی بود مرسییی آزاده جونم 😍❤️3️⃣ 1-راستش نه🙈2-اصلا موافق نیستم آخه مگه اونا فریال دیدن که همچین چیزی میگن🤔4-90تا پارت داره معین میتونه یکم دل عطا رو به خودش نرم کنه🙈😍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نرم کردن دل عطا خیلی خیلی سخته😩🤦
۴ ماه پیشپرنیا
00رابطه بسن نیس،من ک تعجب نکردم کار دل واقعاغیرمنتظرس ازش هیچی بعیدنیس،فریال انقدازطرف عطاوفرهادتوجه دیده رفتارش طبیعیه انقدگوگولی باشه😂،ازنظرحرف مردم متاسفانه بله ی جاهایی واقعانمیشه بیخیالشد،
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه به سن که نیست به اینه که معین خیلی ظاهر پخته و جا افتادهای داره و از نظر خانوادهاش این مسائل بهش نمیخوره. فریال هم که واقعا مورد توجه پدر و برادره😍😍
۴ ماه پیشپرنیا
00۷۰تا احتمالا پایان فصل باشه،و آخرفصلت باشوک بزرگ فهمیدن رابطه دوباره ازطرف خونواده امینی وجدایی موقت این دوتامهربون رقم میخوره من میدونم😭😭
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
موقت؟؟؟😂😂امیدت رو دوست داشتم. از فهمیدن که میفهمن ولی این پایان فصل نیست🤭
۴ ماه پیشمریم گلی
00رفتار فریال از عشق زیادش نسبت به معین پیش خود معین کمی بچه گانه ست نه پیش خانواده معین ،معین فریال رو برای ازدواج میخواد نه دوست دخترش ،فقط بخاطر شناخت فریال داره ناخواسته به این رابطه ادامه میده
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دیگه الان چارهای هم نداره جز ادامه دادن😩😩 توی بند عشق گرفتار شده، پدر دختره هم که راضی نمیشه.... طفلی معین😭خدا کنه حداقل عطا بخواد بشناستش🥺
۴ ماه پیشآمینا
00وقتی یه دفه داداشش یا عطا تو بغل معین دیدنش ایندفه واسه معین ناز و غمزه نمیاد چرا نمیذاری بغلت کنم قشنگ مطلب رو درک میکنه😅😅.دیگه دوره و زمونه عوض شده 🤣
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اره مگه این اتفاق بیافته تافریال درک کنه😂😂این دخترخودش مطمئنه همین دوتاهستن آمارشون رو هم مدااام داره که درلحظه کجاهستن منتهامعین طفلی بایدبه هزار نفر جواب پس بده آمارچندنفرو میتونه داشته باشه اخه😂
۴ ماه پیشآمینا
00۴.توی پارتِ۸۴.رویت دوتا مرغ عشق توسط عطاالدوله😅۵.یجورایی هر دوتاشون.آدم واسه دل خودش زندگی میکنه ولی مردم با حرفاشون گاهی بدقضاوت میکنن ودل میشکنن واسه همینه آدم گاهی میخواد مراعات کنه تاسرزبون نیفته
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
۴ خییییلی نزدیک گفتی😍😍 درمورد سوال پنجم هم توی اطلاعیه بعدی نظرمو میگم. دیگه منم به بعضی از سوالات خودم بعد از پاسخهای شما پاسخ میدم.
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ولی برام خیلی قشنگه که مخاطبینی دارم که تا الان همیشه باهمدیگه هم نظر بودیم🥺💚💚 درمورد اینکه فصل چطور تموم میشه هم درست نبود
۴ ماه پیشستاره
۲۰ ساله 00گوگولیاخوب اومد😍معین بافریال پیرنمیشه که۱چون بعدعمری مرتاضی عاشق شده۲بله۳کلاگوگولیه😂۴صدوخورده یه اتفاق می افتد عطاپی به وجنات وشخصیت معین میبره ۵به نظرم حرف مردم هم تا جایی، البته شئونات رعایت بشه
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
احتمالا ممکنه پیر بشه چون فعلا اول عاشقیشه یه سری چیزا رو نمیبینه ممکنه بعدا از یه سری تناقض بینشون پیر هم بشه😣 یا حتی فریال هم همینطور! فرقی نمیکنه اونم ممکنه یه سری چیزا باعث آزارش بشه
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
البته اینایی که گفتم از نظر منطقی بود ولی بخوام از نظر شناخت خودم بگم که به نظرم خیلی خیلی با همدیگه زندگی خوبی دارن چون معین به شدت صبوره فریال هم مدام تو فکر اینه که برای معین پخته به نظر بیاد
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همون اوایل صد و خوردهای رمان تموم میشه🤭 درمورد سوال پنجم هم نظر خودمو توی اطلاعیه بعدی میذارم😍💚
۴ ماه پیش
نیلوفرسامانی
00فریال واقعا شور و شوق یه جوون پرانرژی رو داره😍🤣